loading...
didaryar
علی بازدید : 14 یکشنبه 21 فروردین 1390 نظرات (0)

امام علی(ع) می‌فرماید: سوگند به خدای علی، حجّت خدا در میان مردم هست ودر راه‌ها گام برمی دارد به خانه ی آن‌ها سرمی‌زند در شرق و غرب زمین رفت و آمد می‌كند، گفتار مردم را می‌شنود و بر ایشان سلام می‌كند، می‌بیند و دیده نمی‌شود تا وقت (معیّن) و وعده‌ی (الهی) ».

البته نوع دیگری از غیبت نیز برای آن حضرت بیان شده است.

دوّمین نایب خاص امام عصرمی‌گوید: « امام مهدی علیه السلام هر سال در مراسم حج ظهور می‌یابد مردم را می‌بیند و آن‌ها را می‌شناسد و مردم او را می‌بینند ولی او را نمی‌شناسند» بنابراین درباره ی حضرت مهدی(ع) غیبت به دو گونه روی می‌دهد: آن بزرگوار در مواردی از دید‌گان پنهان است ودر مواردی دیگر دیده می‌شود ولی شناخته نمی‌گردد امّا در هر حال در میان مردم حضور دارد.

غیبت صغری و كبری

از وقتی كه پیشوای یازدهم شیعیان حضرت عسكری(ع) در سال 260 در گذشت و مقام امامت و رهبری امت به فرمان خداوند بزرگ به فرزند ارجمند وی حضرت مهدی موعود(ع) منتقل شد، دشمنان امام، برای قتل او كمر همت بستند و لذا به فرمان الهی بعد از تدارك مراسم به خاك سپاری پدر در سرداب منزل غایب گردید غیبت امام زمان به دو مرحله تقسیم گردید: مرحله كوتاه كه بدان غیبت صغری گفته می‌شود و مرحله دراز مدت كه بدان غیبت كبری گفته می‌شود. غیبت صغری از سال 260 آغاز و در سال329 پایان یافت این غیبت از دو جهت محدود بود:

1- جهت زمانی 2- جهت شعاعی

از نظر زمانی بیش از 70 سال به طول نیانجامید و از این رو غیبت صغری نامیده شد.

و از نظر شعاعی نیز این غیبت غیبتی همه جانبه نبود و شعاع و دامنه‌ی آن محدود بود، یعنی در طول مدت 70 ساله‌ی غیبت اگر چه امام از نظر پنهان بود لیكن این غیبت و پنهانی نسبت به همه كس نبود بلكه بودند كسانی كه به صورتی با امام در تماس بودند و این نایبان خاص امام بودند، كارهای مردم را می‌گذرانیدند نامه‌ها و سؤالات مردم را نزد امام می‌بردند و پاسخ امام را به مردم می‌رساندند و گاهی گروهی از مردم بوسیله نایبان خاص به دیدار امام دوازدهم راه می‌یافتند.

فلسفه غیبت صغری

چون غیبت امام و رهبر شیعیان برای مدت طولانی امری غیر مأنوس و غیر منتظره بود و باور كردنش برای مردم عادی دشوار می‌نموده ائمه(ع) همواره در موارد مختلف غیبت امام دوازدهم را خبر داده و درباره‌ی مشكلات و گرفتاریهای عصر غیبت و اجر و پاداش منتظرین ظهورش مطالبی را گوشزد می‌كردند علاوه بر این گاهی در عمل زمینه‌ی غیبت آن حضرت را فراهم می‌كردند. برای مثال حضرت امام هادی(ع) با عده‌ای از اصحاب خاص خود معاشرت می‌كرد و فقط با آنان سخن می‌گفت. این اقدام آن حضرت اولین قدم در راه آماده شدن جامعه شیعی برای غیبت رهبران محسوب می‌شد. بعد از حضرت هادی(ع) امام حسن عسكری علیه السلام قدم بعدی را برداشت و بیشتر اوقات از پشت پرده با مردم سخن می‌گفت آنها می‌خواستند با این عمل خود، مقدمه‌ی غیبت حضرت مهدی را فراهم كنند تا شیعیان با این موضوع مأنوس شده، بعد از تحقق غیبت، آن را انكار نكنند. بر همین اساس بعد از رحلت حضرت امام عسكری علیه السلام مدتی ارتباط بین مردم و امام دوازدهم بوسیله نواب خاص آن حضرت برقرار بود تا بدین وسیله مشكلات آنها برطرف شود و سؤالات آنها پاسخ داده شود و آمادگی غیبت طولانی آن حضرت در اذهان مردم فراهم گردد چرا كه اگر بلافاصله بعد از رحلت امام یازدهم غیبت طولانی فرزند بزرگوارش حضرت مهدی4 شروع می‌شد، درك و تحمل آن كه با مصیبتها و گرفتاریهایی همراه بود، برای مردم بسیار مشكل می‌نمود. از این رو، دوران غیبت صغری را زمینه‌ساز غیبت كبری شمرده‌اند.

فلسفه غیبت از منظر روایات

1- امام صادق(ع) فرمود: بی تردید برای صاحب الامر(ع) غیبتی است كه هر اهل باطلی در آن به شك می‌افتد، راوی از علت غیبت سؤال كرد. حضرت فرمود: غیبت به سبب امری است كه اجازه نداریم آن را برای شما بیان كنیم... غیبت سرّی از اسرار الهی ولی چون می‌دانیم كه خداوند بزرگ حكیم است می‌پذیریم كه همه كارهای او حكمت است اگر چه علت آن كارها برای ما معلوم نباشد.

كمال ج 2 باب 44 ح 11 ص 204

2- امام باقر(ع): وقتی خداوند همراهی و هم‌نشینی ما را برای قومی خوش ندارد ما را از میان آنها بر می‌گیرد.

علل الشرایع ص 244 ب 179

3- امام رضا(ع): برای اینكه آن زمان كه با شمشیر قیام می‌كند كسی بر عهده او بیعتی نداشته باشد.

كمال ج2 ب44 ح4 ص232

4- امام كاظم(ع):

هنگامی كه پنجمین فرزندم غایب شد مواظب دین خود باشید تا كسی شما را از آن بیرون نكند برای صاحب این امر غیبتی خواهد بود كه گروهی ار پیروان او از اعتقاد خود دست برمی‌دارند و این غیبت آزمونی است كه خداوند با آن بندگانش را امتحان می‌كند.

غیبت طوسی ف5 ح 284 ص173

5- امام صادق(ع):

امام منتظر، پیش از قیام خود، مدتی از چشم‌ها غایب خواهد شد. از علت آن سؤال شد حضرت فرمود بر جان خویش بیمناك است.

كمال ج2 ب44 ح7 ص233

البته روایات بیشتر از اینها علت بیان كرده است كه ما مهمترین آنها را ذكر كردیم.

بررسی تاریخی و ریشه‌یابی زمینه‌های غیبت

بر هر پژوهشگر تاریخ زندگانی ائمه دوازده گانه‌ این موضوع مسلم است كه هر چه ما از عصر امام علی علیه السلام بیشتر فاصله می‌گیریم از میزان حضور امامان معصوم در متن و قایع جامعه كاسته شده و فشار و تهدیدات خلفای جور از یك سو و نااهلی مردم زمانه از سوی دیگر سبب می‌گردد كه روز به روز از تعداد یاران باوفا و در گرداگرد ائمه عصر كم شده و در نتیجه ایشان خود را در غربت و تنهایی بیشتری احساس كنند. به بیان دیگر، جامعه‌ی اسلامی روز به روز لیاقت خود را برای پذیرش امام معصوم بیشتر از دست داده تا جایی كه هر چه به عصر غیبت صغری نزدیكتر می‌شویم از ارتباط مستقیم ائمه مردم و حضور عملی ایشان در جامعه كمتر می‌شود چنانكه در زندگانی امام هادی و امام عسكری(ع) این نكته به خوبی مشهود است و می‌بینیم كه امام هادی(ع) در حدود سی سال پیش از میلاد امام عصر(ع)رفته رفته ارتباط خود را با مردم زمان خویش كم كرده و جز با قلیلی از یاران خاص خود تماس نمی‌گرفتند امام عسكری(ع) نیز كه در عصر خود بیشتر از طریق مكاتبه و نامه‌نگاری با یاران خود ارتباط برقرار می‌كردند و بسیاری از امور شیعیان خود را از طریق نمایندگان و وكلایی كه تعیین فرموده بودند حل و فصل می‌كردند و كمتر با آنها به طور مستقیم مواجه می‌شدند. برای روشن‌تر شدن این موضوع عباراتی را كه (مسعودی) در اثبات الوصیة آورده، نقل می‌كنیم: امام هادی(ع) خود را از بسیاری از یاران و شیعیانشان پوشیده می‌داشتند و جز تعدادی اندكی از یاران خاص آن حضرت ایشان را نمی‌دیدند و هنگامی كه نوبت به امام حسن عسكری(ع) رسید ایشان چه با یاران خاص خود و چه با مردم عادی از پشت پرده سخن می‌گفتند و كسی ایشان را نمی‌دید مگر در هنگامی كه آن حضرت برای رفتن به دارالخلافة از خانه خارج می‌شد.

البته بعضی از تاریخ نگاران كلام مسعودی را مبالغه آمیز توصیف كرده‌اند اما در مجموع می‌توان از این كلام و به قرینه سایر اسناد تاریخی استفاده نمود كه ارتباط امام هادی و امام عسكری(علیهماالسلام) با جامعه بسیار تقلیل یافته بوده و آن دو امام بر شیوه‌ی ائمه قبل از خود نبوده و با مردم ارتباط چندانی نداشته‌اند.

حاصل كلام ما در اینجا این می‌شود كه چون میان قابلیتها و شایستگیهای ذاتی مردم برای پذیرش امام معصوم داده و از ارزشهای الهی فاصله بگیرد امام معصوم و میزان حضور امام در جامعه ارتباطی متقابل وجود دارد، به هر اندازه كه جامعه شایستگی و لیاقت خود را از دست نیز كه یكی از تجلیات رحمت الهی به شمار می‌آید، از جامعه فاصله گرفته و از حضور خود در جامعه می‌كاهد چرا كه رحمت الهی درجایی فرود می‌آید كه سزاوار رحمت باشد به تعبیر دیگر به مصداق قاعده‌ای كه قرآن كریم بیان می‌دارد: ذلك بان الله لم یك مغیرا نعمة انعمها علی قوم حتی یغیرا و ما بانفسهم...» آنگاه كه جامعه اسلامی دگرگون شد و مسلمانان از نظر درونی تغییر یافته و ارزشهای الهی خود را از دست دادند، خداوند نیز نعمت وجود امام معصوم در میان مردم را كه از بزرگترین نعمتهای الهی به شمار می‌آید از آنها گرفت. و امام رو در نقاب غیبت كشید. شاهد بر این مدعا روایتی است كه از امام محمد باقر علیه السلام نقل شده و در آن آمده است: « هنگامی كه خداوند از آفریدگانش خشمگین شود ما را از مجاورت با آنها دور می‌سازد». باشد تا با گذشت اعصار مردم به خسارت بزرگی كه از ناحیه فقدان معصوم در میان خود متحمل شده‌اند پی برده و بار دیگر آماده پذیرش نعمت بزرگ الهی یعنی حضور مستمر امام معصوم در جامعه شوند این معنا كه ظهور مجدد امام مترتب بر آماده شدن شرایط در جامعه اسلامی و وجود یاران و انصاری وفادار برای امام می‌باشد از روایات متعددی استفاده می‌شود از جمله روایتی كه از امام موسی كاظم(ع) نقل شد كه ایشان خطاب به یكی از یاران خود می‌فرماید: «...‌ای پسر بكیر من به تو سخنی را می‌گویم كه پدران من نیز پیش از من آن را بر زبان رانده‌اند و آن اینكه اگر در میان شما به تعداد كسانی كه در جنگ بدر بودند وجود داشت قیام كننده ما ظهور می‌كرد». موضوع یادشده از روایتی كه نعمانی آن را در كتاب خود نقل كرده نیز استفاده می‌شود...

بنابراین می‌توان گفت علت اصلی غیبت امام عصر(ع)آماده نبودن اجتماع بشری برای پذیرش وجود پر بركت ایشان و عدم لیاقت مردم برای بهره‌گیری از نعمت حضور امام معصوم در میان خودشان است و تا این مانع برطرف نگردد و به تعداد لازم یاران و انصار مخلص و فداكار برای آن حضرت وجود نداشته باشد زمان غیبت به سر نیامده و امام همچنان از دیده‌ها پنهان خواهند ماند.

امام عصر(ع) در بیان علت تأخیر ظهور می‌فرمایند: « چنانچه شیعیان ما كه خداوند توفیق طاعتشان دهد در راه ایفای پیمانی كه بر دوش دارند همدل می‌شدند میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر می‌افتاد و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان می‌گشت، دیداری بر مبنای شناختی راستین و صداقتی از آنان نسبت به ما.

فلسفه غیبت از نظر كلام مفید

ابوعبدالله محمد بن نعمانی حارثی عكبری بغدادی مشهور به شیخ مفید پس از شیخ صدوق به ظهور رسید او از پیشگامان برجسته امامیه در دفاع از حریم غیبت و تفهیم اسرار بی‌شمار آن به شمار می‌رود.

شیخ مفید از راه استدلال و برهان به رد باطل می‌پرداخت. جایگاه ویژه او موجب شده است تا معاصران وی داوریهای گوناگونی از او داشته باشند.

ایشان حدود 10 اثر فقط در زمینه غیبت نوشت و هیچ یك از نویسندگان شیعی در این حدّ به مسأله غیبت نپرداخته است.

در كتاب مسائل عشره، تدبیر مصالح خلق و آزمون انسانها از سوی خدا، از علل غیبت امام عصر علیه السلام دانسته شده‌اند. شیخ برای بیان عدم انحصار غیبت در حضرت مهدی، نمونه‌های دیگر از اولیای الهی را ذكر می‌كند كه در منظر ستم پیشگان پدیدار نمی‌شوند و برای حفظ دین خود از فاسقان فاصله می‌گیرند و كسی از مكان آنان خبر ندارد خضر از آن جمله است كه بنابر اجماع اصحاب سیره و اخبار، پیش از زمان موسی تا این زمان بوده است و كسی از جایگاه او خبر ندارد و در آیاتی از قصه موسی علیه السلام به وجود او اشاره شده است. جریان اصحاب كهف و داستان اصحاب حمار را نیز شیخ مفید از این مقوله می‌داند شیخ مفید در فصل هفتم مسائل عشرة، این اشكال را مطرح كرده است:

« وقتی در عصر غیبت، حدود الهی اجرا نمی‌شود و نمی‌توان كسی را به حق دعوت كرد و جهاد مقدسی با دشمنان دین صورت نمی‌گیرد چه نیازی به امام زمان، وجود و عدم او چه تفاوتی دارد»

در رّد آن می‌نویسد: « غیبت امام خللی به حفظ شرع و ملت وارد نمی‌كند. امام در هر صورت به احوال امت توجه دارد و شیعیان عهده دار دعوت به شرع هستند و در این خصوص حجت بر آنان تمام است. جهاد با دشمنان دین را نیز والیان از سوی ایشان می‌توانند بر عهده گیرند.->

بنابراین غیبت امام، مختل غرض نیست. حال اگر امام، به دلیل ترس بر حال خود نتوانست حدود را اقامه كند و احكام را اجرا كند و زمین به فساد كشیده شد عامل انتشار فساد، كسی جز ستمگران نخواهند بود و هم آنان باید پاسخ‌گو باشند»

علی بازدید : 16 یکشنبه 21 فروردین 1390 نظرات (0)
خصایص روحى
شاید بتوان گفت: كه مهم‏ترین ویژگى یاران امام(علیه‌السلام) این است كه آنها مصداق كامل «اولیاء الله» (دوستان خدا) هستند. در قرآن كریم مى‏فرماید:
"ألا إنَّ اَوْلیاءَ اللهِ لا خَوْفٌ عَلَیهم وَ لا هُمْ یحزنون"(1)؛ آگاه باشید كه بر دوستان خدا بیمى نیست و غمگین نمى‏شوند.
این كه كسى از هیچ چیز ترسى به دل راه ندهد و اندوهگین نشود تنها زمانى امكان‏پذیر است كه جز خدا نبیند و جز به او نیندیشد. این اوج كمال آدمى و بالاترین مرتبه‏اى است كه یك انسان مى‏تواند بدان دست یابد.
امام صادق(علیه‌السلام) مى‏فرماید: خوشا به حال شیعیان قائم كه در زمان غیبتش منتظر ظهور او و فرمانبردارش هستند، آنان اولیاى خدا هستند، همانها كه نه ترس آنها را فرا مى‏گیرد و نه اندوهگین مى‏شوند.(2)
یاران قائم همچنان ‏كه در بالاترین درجه تقوا و پرهیزگارى قرار دارند، از نظر كمال علمى نیز در بالاترین درجه قرار گرفته و از جام حكمت الهى و معرفت دینى، چنانكه باید، سیراب شده‏اند. حضرت على(علیه‌السلام) در این باره مى‏فرماید:
... پس گروهى در آن فتنه‏ها صیقلى مى‏شوند، مانند صیقل دادنی که آهنگر به شمشیر می‌دهد، دیده‏هاى آنها به نور قرآن جلا داده و تفسیر در گوش‌هایشان جا گرفته ‏شود. در شب، جام حكمت را به آنها بنوشانند بعد از این كه در بامداد هم نوشیده باشند.(3)
خلاصه این كه یاران قائم در چنان مرتبه‏اى از زهد و تقوا و علم و معرفت قرار دارند كه همه كائنات در برابر آنها سرِ تسلیم فرود مى‏آورند و زمین و آسمان به وجود آنها افتخار مى‏كند.و امیرالمونین (علیه‌السلام) شوق دیدن روی آنها را دارد (آه آه شوقا الی روئیتهم)

امام صادق(علیه‌السلام) مى‏فرماید: خوشا به حال شیعیان قائم كه در زمان غیبتش منتظر ظهور او و فرمانبردارش هستند، آنان اولیاى خدا هستند، همانها كه نه ترس آنها را فرا مى‏گیرد و نه اندوهگین مى‏شوند.

امام باقر(علیه‌السلام) مى‏فرماید: گویى كه یاران قائم را مى‏بینم كه شرق و غرب (جهان را) در نوردیده‏اند. همه‏ چیز در برابر آنها سرِ تسلیم فرود مى‏آورد حتى درندگان زمین و آسمان به دنبال خشنود ساختن آنها هستند. قطعه‏اى از زمین به قطعه دیگر مباهات كرده و مى‏گوید: امروز مردى از یاران قائم از من گذر كرده است.(4
علی بازدید : 19 یکشنبه 21 فروردین 1390 نظرات (0)
 صلوات روح را جلا مى دهد.
صلوات عطرى است كه دهان انسان را خوشبو مى كند.
صلوات نورى در بهشت است .
صلوات نور پل صراط است .
صلوات شفیع انسان است .
صلوات ذكر الهى است .
صلوات موجب كمال نماز مى شود.
صلوات موجب كمال دعا و استجابت آن مى شود.
صلوات موجب تقرب انسان است .
صلوات رمز دیدن پیامبر در خواب است .
صلوات سپرى در مقابل آتش جهنم است .
صلوات انیس انسان در عالم برزخ و قیامت است .
صلوات جواز عبور انسان به بهشت است .
صلوات انسان را در سه عالم بیمه مى كند.
صلوات از جانب خداوند رحمت است و از سوى فرشتگان پاك كردن گناهان و از طرف مردم دعا است .
صلوات برترین عمل در روز قیامت است .
صلوات سنگین ترین چیزى است كه در قیامت بر میزان عرضه مى شود.
صلوات محبوب ترین عمل است .
صلوات آتش جهنم را خاموش مى كند.
صلوات زینت نماز است .
صلوات گناهان را از بین مى برد.
صلوات بهترین داروى معنوى است .

علی بازدید : 19 یکشنبه 21 فروردین 1390 نظرات (0)
از نظر درونى و نفسانى به حدّى از آمادگى روحى وخودسازى و تزكیه نفس رسیده باشد كه در هـر لحـظـه آمـادگـى لبـیـك گویى به نداى آنحضرت را داشته باشد، بگونه اى كه هیچ وابستگى اى نتواند او را از پیوستن به سپاه حضرت مهدى (عج ) باز دارد.
از نـظـر رفـتـارى نـیـز در طـول زنـدگـى خـود بـه هـمـه وظـایـف فـردى و اجـتـمـاعـى خـویـش عمل كرده ، در تمامى زمینه ها الگوى یك انسان كامل باشد.

بدیهى است وصول به چنین مرتبه اى از كمال نفسانى و رفتارى كارىبس دشوار است و تنها انـسانهایى بدان دست مى یابند كه به تعبیر بعضى از روایات ،خداوند دلشان را به ایمان آزموده است ..

انـتـظـار فـرج ، تبلور همه اصولاعتقادى و مسائل عملى اسلام است ؛ از یكتایى خدا گرفته تا رسالت پیامبر، امامتامامان معصوم و التزام عملى به تمامى احكام و دستورات اسلامى .
انـتـظـار فـرج ،انـتـظار ظهور امامى است كه جهان را پس از آنكه از ظلم و جور آكنده شده پر از عدل وداد مى كند.
انـتـظـار فـرج بـا چـنـین محتوایى ، سازنده و حركت زاست . از اینرو، در میان عبادتهاى فردى و اجتماعى ، جایگاه ویژه اى دارد و در بیان رسول اكرم (ص ) برترین عبادت دانسته شده است :
(اَفْضَلُ الْعِبادَةِ اِنْتِظارُالْفَرَجِ).
برترین عبادت ، انتظار فرج است .
عـلّت آن شـایـد ایـنبـاشـد كـه انـتـظـار فـرج تـبـلور ولایـت اسـت ؛ ولایـتـى كـه صـحـّت هـمـهاعـمـال مـنـوط بـه آن اسـت و بـدون آن هـیـچ عـمـلى پـذیـرفـتـه نـیـسـت . ازامـام صـادق (ع ) چـنین نقل شده است :
(اَفـْضـَلُ البِقاعِ مابَیْنَ الرُّكْنِوَ الْمَقامِ، وَ لَوْ اَنَّ رَجُلاً عَمِرَ ما عَمِرَ نُوْحٌ فى قَوْمِه اَلْفَسَنَةٍ اِلاّ خـَمـْسینَ عامًا، یَصُومُ النَّهارَ وَ یَقُومُ اللَّیْلَ فى ذلِكَالْمَكانِ، ثُمَّ لَقىَ اللّهَ بِغَیْرِ وِلایَتِنا لَمْ یَنْفَعْهُ ذلِكَشَیْئًا).
بـرترین نقطه روى زمین بین ركن و مقام (ابراهیم ) است . اگر كسى به اندازه عمر نوح ـ یعنى 950 سـال ـ در مـیـان قـومـش زنـدگـى كـنـد و هـمـه ایـن مـدت را در مـكـان یـاد شـده بـه عـبـادت مشغول باشد، روزها را به روزه و شبها رابه شب زنده دارى سپرى نماید، ولى بدون ولایت ما خدا را دیدار كند، این عبادتها سودىبه وى نخواهد رساند.

پایان غیبت
آخرین مسئله اى كه در بحث غیبت كبرى لازم است بدان اشاره كنیم ، مساءله زمان پایان غیبت كبرى است . بدون شك ، خورشید وجود حضرت مهدى (عج ) براى همیشه در پس ابر غیبت باقى نخواهد مـانـد. و بـه تـعـبـیـر بعضى ازروایات حتّى اگر از دنیا بیش از یك روز باقى نمانده باشد، خداوند آن روز را آن قدردراز خواهد كرد تا حضرت مهدى (عج ) ظهور كند..آنـچه در اینجا مطرح است ،زمان پایان غیبت آن حضرت است. براى پاسخگویى به این مسئله چند نكته را یادآور مىشویم .
الف ـ وقت ظهور از اسرار الهى است
روایـات زیـادى تـصـریـح دارد كـه وقـت ظـهـور حـضرت مهدى (عج ) از اسرار الهىاست و تنها خـداونـد از آن آگـاهى دارد و هر كس ‍ براى آن وقت تعیین كند، دروغگوست . امام صادق (ع ) در این باره مى فرماید:
(اِنَّ مـَنْ وَقَّتَ لِمـَهـْدِیِّنـاوَقـْتـًا فـَقـَدْ شـارَكَ اللّهَ فـى عـِلْمـِه وَ ادَّعـى اَنَّهُ ظـَهـَرَعـَلى سـِرِّه )كـسى كه براى (ظهور) مهدى ما وقت تعیین كند، خود را درعلم خدا شریك پنداشته و (به دروغ ) ادّعا كرده كه بر اسرار الهى واقف است .
فضیلمى گوید:
از امـام بـاقـر(ع ) پـرسـیـدم : آیا براى ظهور مهدى (عج ) وقتى هست ؟حضرت سه بار فرمود: دروغ مى گویند كسانى كه (براى ظهور) وقت تعیین مىكنند..ب ـ نشانه هاى ظهور
در بـرخـىاز روایـات براى ظهور حضرت مهدى (عج ) نشانه هایى بیان شده است . ابوبصیر مـى گـویـد: بـه امـام صادق (ع ) عرض ‍ كردم : فدایت شوم ! ظهور مهدى قائم چه زمانى است؟ فرمود:
اى ابـا مـحـمـّد! مـا خـاندانى هستیم كه براى آن وقتى تعیین نمى كنیم . پیامبر(ص ) فرمود: وقت تعیین كنندگان ، دروغگو هستند.
اى ابا محمّد! پیش ازظهور پنج نشانه رخ مى دهد: صیحه در ماه رمضان ، خروج سفیانى ، خروج خراسانى ، كشته شدن نفس زكیّه و فرو رفتن زمین در بیداء....در روایـات ، نـشـانـه هـاىدیـگـرى نـیـز بـراى ظـهـور نقل شده است ...این نشانه ها بطور كلّى به چند بخش ‍ تقسیم مى شوند. برخى از آنـهـا نـشـانـه هـاى دور بـه حـساب مى آیند كه بسیارى ازآنها تحقق پیدا كرده است و برخى دیگر نزدیك به دوران ظهور هستند.
در تقسیم بندىدیگر، بعضى از نشانه ها حتمى هستند و برخى دیگر غیر حتمى ، با توجه به ایـن تـقسیم ها نمى توان از نشانه هاى ظهور پى به زمان دقیق آن برد، زیرا هیچ ملازمه اى بین تحقق یكى از نشانه ها ـ حتى نشانه هاى حتمى ـ و ظهور در فاصله زمانى معیّن وجودندارد.
ج ـ سال ظهور
از روایـات چـنـین برداشت مى شود كه سال ظهور حضرت مهدى (عج ) فرد است . امام صادق (ع ) فرمود:
(لایـَخـْرُجُ الْقـائِمُ اِلاّ فـى وِتـْرٍ مـِنَ السِّنـیـنَ ، سـَنـَةِ اِحـْدى ،اَوْ ثـَلاثٍ ، اَوْ خـَمْسٍ، اَوْ سَبْعٍ، اَوْ تِسْعٍ). قـائم عـلیـهالسـّلام خـروج نـمـى كـنـد، مـگـر در سـالهـاى فـرد، سال اول ، سوم ، پنجم ، هفتمیا نهم .
د ـ روز ظهور
روز ظـهـور آن حـضرت ـ طبق آنچه كه از روایات استفاده مى شود. ـ روز عاشورا است . از امامصادق (ع ) نقل شده است :
(یـُنـادى بـِاسـْمِ الْقـائِمِ فـى لَیـْلَةِ ثـَلاثٍوَ عـِشـْریـنَ مـِنْ شـَهـْرِ رَمـَضـانَ وَ یـَقـُومُ فـى یـَوْمِ عاشُورا)
درشب 23 ماه رمضان (از آسمان ) به نام قائم (عج ) ندامى شود و درروز عاشورا قیام مى كند.

علی بازدید : 11 یکشنبه 21 فروردین 1390 نظرات (0)

برای ورود به مرکز دانلود دیدار یار  کلیک کنید

همه چیز برای دانلود

 

۱.انواع مقالات در مورد مهدویت
۲.زیباترین مناجات فراق یار
۳.عکس مهدویت
و ...

علی بازدید : 15 یکشنبه 21 فروردین 1390 نظرات (0)
بحث ولایت فقیه مربوط به زمان غیبت است که این ولایت از طریق عقل و نَقل (روایات ) ،برای فقیه عادل و زمان شناسی که دارای توان کافی در مدیریت کلان اجتماعی باشد، ثابت می شود و ایشان نائب عام امام عصر (عج) در زمان غیبت می باشند . امّا در زمان حضور امام مهدی (عج) ، خود حضرت در رأس حکومت هستند و جامعۀ جهانی را رهبری می کنند و مردم تحت ولایت مستقیم خود امام (ع)می باشند . اما اینکه آیا فقها( که ولی فقیه هم یکی از فقهای دارای شرایط است) در آن زمان، در حکومت حضرت جایگاهی دارند یا نه ؟ در جواب می توان گفت:« در طول تاریخ عالمان دینی ما در پرتوی عشق و محبّت و عنایا ت حضرت ولی عصر (عج) زندگی کردند. و هر یک خویشتن را جیره خوار و سرباز آن حضرت می پندارند، و چنین عشق ورزی و اخلاص نسبت به ساحت مقدس آن حضرت را به عنوان ماندگارترین میراث جاودانه، برای نسل های بعدی برجای گذاشتند، بگونه ای که در هنگامۀ ظهور، طبق احادیث 313 تن از یاوران خاص حضرت ، « قوّام و نُجباء و قضات و حُکام و فقهای در دین » هستند. بنابر این در هنگام طلوع خورشید مِهر، علماء و فقهاء پروانه های شمع وجود حضرت مهدی (عج) هستند که وظیفۀ سربازی خویش را که اطاعت و پیروی محض است ، همچون گذشته به نمایش می گذارند»1. لذا ممکن است همانطور که مثلاً حضرت علی (ع) در زمان حکومت خود ،افرادی را برای برخی مناطق و شهرها ،به عنوان حاکم و نائب خویش منصوب می کردند ، امام زمان (عج) نیز، افرادی مانند فقها را به عنوان نائب خاص و نمایندۀ خودشان برای مناطقی منصوب کنند ، تا به عنوان نمایندۀ حضرت ،به وظایف خویش عمل نمایند . در پایان از خداوند می خواهیم که به ما توفیق درک حکومتِ آن عصارۀ خلقت و بانی شهر عدالت را عنایت فرماید، ان شاءالله . موفق و پیروز باشید
علی بازدید : 13 یکشنبه 21 فروردین 1390 نظرات (0)

وقتي پروردگار آدم ابوالبشر را خلق كرد به ملائك دستور داد تا آدم را سجده كنند.

و ابليس از اين فرمان سر باز زد: پروردگار فرمود: اي ابليس براي چه تو با ساجدين سر به سجده آدم فرو نياوردي؟ شيطان گفت: من هرگز به بشري كه از گل و لاي كهنه آفريده اي سجده نخواهم كرد. من بهتر از آدم هستم، چون مرا از آتش آفريدي و او را از خاك.

چند نكته:

1) شيطان پروردگار را به عنوان خالق قبول داشت ولي در توحيد ربوبيت شك كرد.

2) شيطان بر اثر عبادت 6000 ساله همراه فرشتگان دچار غرور شده بود. و عبادت او به جاي معرفت برايش ظلمت بيشتر ايجاد كرد.(عبوديت او خالي از معرفت بود)

3) شيطان غرور خود را به صورت قياس بيان كرد. «مرا از آتش آفريدي و او را از خاك»

اين اشتباه فاحشي بود كه مرتكب شد و فكر كرد آتش از خاك برتر است در حالي كه موضوع امتحان بود. و مي بايست امر الهي كه سجده بر آدم بود را انجام مي داد.

بنابر روايات در دولت كريمه، شيطان به دست امام زمان كشته خواهد شد.

امام صادق (ع) فرمود: خداوند او را تا روز خروج قائم ما مهلت داده است. هنگامي كه خداوند قائم ما را ظاهر كند در مسجد كوفه خواهد بود. پس ابليس به حضورش مي آيد، در مقابل او زانو مي زند و مي گويد واي بر من در چنين روزي. پس او را با دست قدرت مي گيرد و گردنش را مي زند.

آن روز همان وقت معلوم است.

علامه طباطبايي (قدس) مي نويسد: دليلی كه مفسران به آن تمسك جسته اند اين دلالت را دارد كه روز معلوم كه سرآمد مهلت ابليس است، روز اصلاح آسماني بشر است كه ريشه فساد به كلي كنده مي شود و جز خدا كسي پرستش نمي گردد. نه روز مرگ عمومي بشر با نفخه اول. (تفسير الميزان ج12،ذيل آيه38 سوره حجر)

انشاءا... كه با ظهور حضرتش خداوند به صورت كامل و در حد بشر براي انسانها شناخته شده و عبادت واقعي انجام گيرد

علی بازدید : 15 یکشنبه 21 فروردین 1390 نظرات (0)

جهان پس از ظهور

«و تشرق الارض بنور ربها و یبلغ سلطانه المشرق و المغرب» منبع: كشف الغمه ج3 ص297

«زمين با نور پروردگارش منور مي شود و سلطنت او شرق و غرب عالم را در بر مي گيرد.»

توضيح روايت:

در اين روايت رسول خدا (ص) مي فرمايند: آن كسي كه به وسيله نور او زمين روشن مي شود مولا حضرت مهدي (عج) است. و اين روشنايي يك روشن شدن عادي نيست يعني اين طور نيست كه اين مسئله يك طرفه باشد يعني آقا بدون خواست زمين و زمينيان آنها را منور كند بلكه خود زمين نيز مشتاق ديدار اوست. به عبارت ديگر هم همه موجودات روي زمين اعم از جماد و نبات و حيوانات مشتاق اين امر و خوشحال از آن مي شود و هم انسانها به خاطر عدم توانايي شان از اصلاح مفاسد مشتاق انجام مي شود. البته شايد در ابتداي ظهور به دليل عدم درك صحيح از امر فرج بعضي ها نسبت به آن روي خوش نشان ندهند و يا يك عده اي ديگر مقابل آن بايستند اما با قطع رشته هاي كذب و افترا و هواپرستي نهايتا همه انسانها به روي او آغوش گشوده و مطيع امرش مي شوند. وقتي به معني كلمه أشرقت در كتب مي نگريم مي بينيم كه معناي آن فقط روشن شدن نيست بلكه به معناي چون گل از سر شوق شكوفا شدن مي باشد. و حتي آسمانيها نيز از آمدن او خوشحال مي شوند. و اين چنين سلطنت مادي و معنوي او شرق و غرب عالم را فرا مي گيرد.

علی بازدید : 19 یکشنبه 21 فروردین 1390 نظرات (0)
این موضوع بین دانشمندان اسلامى مورد اختلاف است; برخى مى گویند: حضرت به زمان ظهورشان علم ندارد و به نظر برخى دیگر با توجه به این که امام زمان(علیه السلام) داراى علوم غیبى هستند و از آنچه واقع شده و مى شود و خواهد شد خبر دارند، پس مى توان گفت که هم اکنون بلکه از آغاز غیبت، حضرت زمان ظهورشان را مى دانند.
2 ـ چگونه امام زمان (علیه السلام) از زمان ظهورشان مطلع مى شوند؟
بنابر آنچه در روایات آمده است، مى توان گفت: حضرت از سه راه به زمان ظهورشان علم پیدا مى کنند:
الف ـ از طریق الهام: از براهین و روایاتى که در ابواب امامت وارد شده است، استفاده مى شود که امامان معصوم(علیهم السلام) با عالم غیب ارتباط دارند و هنگام ضرورت، حقایقى را دریافت مى کنند. در روایات آمده است:
 « امامان معصوم(علیهم السلام)صداى فرشته را مى شنوند، امّا خودش را مشاهده نمى کنند.» اثبات الهداة، ج 6، ص 437.
بنابراین ممکن است خداوند متعال زمان ظهور را از طریق الهام به امام زمان(علیه السلام) بفهماند. از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که مى فرمایند:

«امامى از ما غایب مى شود، پس چون خداوند اراده کند که او را آشکار و ظاهر گرداند اثرى در دل وى پدید مى آید، سپس به این گونه به امر پروردگار ظاهر مى گردد.»
 اثبات الهداة، ج 6، ص 364 ـ مهدى موعود، ترجمه و نگارش على دوانى، ص 262.
ب ـ از راه علائم و قرائن: ممکن است گفته شود: پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) زمان ظهور را توسط ائمه ى اطهار(علیهم السلام) به حضرت مهدى(علیه السلام) خبر داده است و این از راه علائم و قراینى است که پیغمبر معین کرده اند. در روایت است که پیغمبر(صلى الله علیه وآله وسلم)فرمودند:
 «وقتى زمان ظهور مهدى فرا رسید خداوند شمشیر و پرچم آن جناب را به صدا درمى آورد، مى گویند: اى دوست خدا! به پا خیز و دشمنان خدا را به قتل رسان.» بحار الانوار، ج 52، ص
311.
ج ـ از راه دستور العمل معین شده براى امامان: در روایات آمده; برنامه و دستور العمل تمام امامان بصورت مهره شده از جانب خداوند بر پیغمبر نازل شد و پیامبر آن را به حضرت امیر المؤمنین(علیه السلام) تحویل داد. حضرت على(علیه السلام) در موقع خلافت صحیفه ى خویش را گشود و بر طبق آن عمل نمود و بعداً آن را به امام حسن(علیه السلام) تحویل داد و به همین کیفیت، نوبت هر امامى که مى رسید، مهرنامه ى خویش را مى گشود و بر طبق آن عمل مى نمود، اکنون هم دستور العمل امام زمان(علیه السلام) در دستش موجود است

تعداد صفحات : 8

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 82
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 14
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 6
  • بازدید ماه : 6
  • بازدید سال : 13
  • بازدید کلی : 234